نگاهی به فبلم بی اهمیتها

زمانی که سیلوستر استالون با اکران فیلمهایی مانند راکی بالبوا و جان رمبو توانسته بود اعتماد منتقدان هالیوودی را جلب کند همگان منتظر بودند تا بدانند فیلم بعدی استالون چه خواهد بود...
وقتی استالون اعلام کرد قصد دارد فیلمی عظیم با حضور ستارگان اکشن کار هالیوود بسازد بیشتر منتقدان منتظر یک شاهکار در سبک اکشن بودند...زمان پیش تولید فیلم خیلی از ستارگان هالیوود در فهرست بازیگران این فیلم جای گرفتند که البته خیلی از آنها یا خط خوردند یا از این پروژه کناره گیری کرده اند...اما در آخر یک دو جین ستاره ی اکشن کار در این فیلم حضور یافتند که هر کدام به تنهایی ضامن فروش یک فیلم بودند...
فیلمبرداریه بی اهمیتها با حضور بازیگرانی مانند : جیسون استاتام..جت لی..آرنولد شوارزنگر..بروس ویلیس..میکی رورک..دولف لاندگرن و... شروع شد و همانطور که پیش بینی میشد این فیلم به مدت ۶۷۵ روز صدر خبرهای هالیوود را تسخیر کرده بود...

بالاخره زمان اکران این فیلم رسید...کارشناسان دو گروه بودند...گروهی که به موفقیت این فیلم درگیشه ایمان داشتند و گروهی که این همه ستاره را عامل شکست یک فیلم میدانستند...اما بی اهمیتها با بودجه ی ۸۰ میلیون دلاری اکران شد که در هفته ی اول خود فقط در امریکا ۳۵ م دلار فروخت و به مدت دو هفته ی پیاپی صدر جدول باکس آفیس را اشغال کرده بود...
دیدن این فیلم برای یک بار غیر ممکن است مطمئنا با دیدن یک بار دیدن این فیلم ناچارید یک بار دیگر آن را مشاهده کنید...صحنه های نفس گیر .. هیجانی و زیبایی که با سلیقه ی فوق الاده ی استالون در این فیلم موجود میباشد حتی کسانی را که طرفدار ژانر اکشن نیستند را راضی از سالن سینما بدرقه میکند...نبردهای تن به تن صحنه های جالب تیر اندازی بیننده را محو تماشای خود میکند تا جایی که اگر حتی داستان بی اهمیتها به این زیبایی نبود باز هم این صحنه ها باعث دیده شدن این فیلم میشد...

اما چیزی که باعث شد این فیلم تمامی رقبای خود را کنار بزند لیست بازیگران این فیلم است...خیلی از منتقدین قبل از دیدن فیلم اعتقاد داشتند که استالون با این همه ستاره در فیلمش نمیتواند به همه ی آنها بپردازد که البته با دیدن فیلم نظرشان به کلی عوض شد...تمامی بازیگران این فیلم همانطور که از آنان انتظار میرفت انرژی زیادی صرف کرده اند در این فیلم خبری از بازی زیر پوستی یا چیز دیگری نیست تمام بازیگران وظیفه ی خود را انجام داده اند که آن هم خلق صحنه هاییست که شما را مجبور کند حتی پلک نزنید اما از بازی روان سیلوستر استالون..بروس ویلیس..آرنولد شوارزنگر و همچنین جیسون استاتام..میکی رورک و اریک رابرتز نمیتوان گذشت...

فیلم با گروگان گیری در یک کشتی باری شروع میشود و قصد دارد بیننده را با حال و هوای فیلم درگیر کند و باعث شود تماشاگر خود را در دریای این فیلم غرق کند...نکته ی جالب در مورد فیلمهای اکشن این است که وقتی یک صحنه ی نفس گیر شاهد هستیم تم فیلم بعد از آن پایین میآید و به مانند نمودار تا حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه روند فیلم با آرامش طی میشود اما صحبت در مورد بی اهمیتها چیز دیگریست...در کل زمان این فیلم هیجان دست از سر شما بر نمیدارد و نمیگذارد شما حتی برای صحبت با بغل دستی یا چک کردن گوشی خود لحظه ای جریان این فیلم را از دست دهید...البته غیر از صحنه های زیبا و نفس گیر این فیلم دیالوگ ها هم جذابیت خود را دارند و رگه های طنز نهفته در آنها باعث میشود لبخند به روی لبهای شما نمایان شود که البته نباید انتظار دیالوگ های فیلم کمدی را داشت...

همیشه برای ساخت یک فیلم شاهکار و زیبا باید تمامی ملزومات ساخت آن به بهترین نحو رعایت شود باید کارگردانی کار قوی باشد بازیگران آن روان و دلنشین نقش خود را ایفا کنند و فیلمنامه ی کار باید زیبا پیچیده و درگیر کننده باشد که سیلوستر استالون روی این موضوع تاکید زیادی داشته...داستان فیلم یکی از امتیازات مهم فیلم است...داستان در مورد گروهیست که برای دریافت پول ماموریت های خطرناک که همه از آنها فرار میکنند را با کمال میل انجام میدهند...آنها ماموریت جدیدی دارند که باید به یک جزیره در لاتین رفته و دیکتاتور آنجا را ترور کنند....اما برنامه همانطور که پیش بینی میشود پیش نمیرود و آنها متوجه میشوند خود جنرال گارزا (دیوید زایاس) زیر نظر شخصی با نام مونرو است که او نیز از افراد سابق سیا بوده است...کار فرمای بی اهمیتها در این ماموریت آقای چارچ(بروس ویلیس) است که برای این کار حاضر میشود به انها ۵ م دلار بپردازد...

در این فیلم کسی قهرمان نیست...کسی برای کشورش تروریستها را نابود نمیکند...اینجا هر کسی فکر خودش است و برای کارش دلیل خاص خود را دارد و کسی به فکر کسی نیست...
آقای چارچ به بارنی راس(استالون) میگوید : در جزیره ی فالینا یک دیکتاتور حضور دارد او را بکشید...اما خود او میگوید دلیل این کار دیکتاتور بودن جنرال گارزا نیست بلکه منابع موجود در این جزیره وسوسه کننده است...

سیلوستر استالون در این فیلم در نقش بارنی راس لیدر گروه نقش آفرینی میکند...راس با تمام شخصیتهای استالون در دیگر فیلمهایش فرق دارد...او به مانند رمبو قهرمانی نیست که بتواند یک تنه از پس همه ی دشمنان بر بیاید او مغز متفکر گروه است...انصافا استالون نقش خود را روان و دلنشین ایفا کرده...
نفر دوم گروه کسی نیست جز لی کریستمس کسی که دائما در حال حل مشکلات خود و نامزدش است کسی که در استفاده از چاقو مهارت خاصی دارد...استاتام هم به مانند همه ی فیلمهایش و به لطف فرز بودنش توانسته بسیار عالی در نقش خود محو شود و صحنه های زیبایی را به رخ بیننده بکشد...
جت لی در نقش ینگ یانگ یکی دیگر از افراد گروه ظاهر شده او به مانند همیشه با انجام حرکات رزمی چشم هر بیننده ای را به خود جذب میکند...او در این فیلم نقش شخصیت آرامی را ایفا میکند که بیشتر مواقع در فکر است و حتی زمانی که با او شوخی میکنند با بی میلی سعی میکند خود را در بحث ها نگه دارد...صحنه ی مبارزه ی او و گنار جنسن(دولف لادگرن) یکی از زیباترین سکانسهای فیلم میباشد...
میکی رورک هم در این گروه حضور دارد او نقش توول را بازی میکند کسی که در یک ماموریت زخمی شده و دیگر قادر نیست گروه خود را در ماموریتشان کمک کند اما در عوض آنالیزور گروه محسوب میشود و میتواند اطلاعات مهمی را در اختیار گروهش قرار دهد...
دولف لاندگرن در این فیلم گنار جنسن است عضوی از گروه که بدلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر و انجام کارهای خطرناک در ماموریتها که باعث به خطر افتادن جان خود و دیگر افراد گروه میشود توسط راس از گروه رانده میشود و بین دو راهی اعتماد و خیانت تصمیم سختی میگیرد...
اما کل این ماموریت توسط آقای چارچ به گروه بی اهمیتها محول شده...بروس ویلیس یکی از زیباترین بازی های خود را در این نقش انجام میدهد...هرچند نقش او بسیار کوتاه است اما او فوق الاده ظاهر میشود...آقای چارچ شخصیتی بسیار مرموز و مشکوک دارد که با طرز نگاه و صحبتش بیننده را به فکر فرو میبرد...
ترنچ را آرنولد شوارزنگر بازی میکند...عضو اسبق گروه که چون با راس بر سر سرگروه بودن مشکل داشتند او گروه را ترک کرده...کل کل های او با راس دید نیست...
بازی دیوید زایاس در نقش جنرال گارزا حرف ندارد...او به شکلی زیبا نقش خود را ایفا میکند...اما او آنطورکه فکر میکردیم نیست...خود او عروسک بازی مونرو میباشد...
اریک رابرتز یکی از بازیگران مستعد هالیوود محسوب میشود که همانطور که پیش بینی میشد نقش خود را به زیبایی ایفا کرده...او در نقش مونرو در فیلم حضور دارد...مونرو به همراه بادیگاردش دان پین (استین آستین) فوق بدهای این فیلم به حساب میایند کسانی که فقط به فکر منفعت خود هستندو در فینال فیلم تصمیمات جالبی میگیرند...

پایان بندی فیلم قانع کننده است و کلیشه ی فیلمهای اکشن را کنار گذاشته است در بیشتر این گونه فیلمها داستان همیشه در آخر یکی دو قربانی میگیرد که در بی اهمیتها اینگونه نیست...منتقدان در کل از فیلم راضی بودند تا جایی که به استالون لقب سلطان اکشن را داده اند...
استالون اعلام کرده در حال نگارش قسمت دوم این فیلم است و قصد دارد این بار تماشاگران و حتی منتقدین را به کلی غافلگیر کند...
خیلی از منتقدین به بی اهمیتها لقب برترین فیلم اکشن کل تاریخ سینما را داده اند...
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 13:18 توسط حسین
|