نگاهی به "نگهبان باغ وحش "

فیلم/انیمیشن " نگهبان باغ وحش " از همان ابتدا یعنی از زمان ساخت و حتی نوع نمایش تریلر تکلیف خود و همه را روشن کرد تا کسی فکر اشتباهی راجع به این فیلم نکند و این صداقت قابل ستایش است زیرا امروزه بسیاری از فیلمهای کمدی طوری تبلیغاتشان را انجام میدهند تا همگان تصور کنند با یک کمدی اصیل مواجه هستند اما "نگهبان باغ وحش " به خوبی نشان داد یک کمدی خانوادگی متوسط با داستانی روشن و حتی پایانی قابل پیش بینی است و شاید این تصمیم باعث شد این فیلم از حد انتظار کمتر بفروشد اما این اطمینان به دست می آید کسی سالن سینما را با عصبانیت ترک نکرده است زیرا از اول میدانسته به تماشای چه کمدی میرود...
از روراستی سازندگان این فیلم/انیمیشن که بگذریم میرسیم به خود اثر...
اثری که میشود آن را یک کپی برداری غیر مستقیم از فیلم " شبی در موزه " دانست و این نکته بسیار علنی است و یک نکته ی منفی به حساب می آید اما وقتی اثری قرار است از یک اثر موفق دیگر کپی شود و یا حداقل الهام بگیرد باید یک مزیت و یا یک نوآوری داشته باشد که میشود تشخیص داد سازندگان تمام سعی خود را کرده اند که این نوآوری را خلق کنند یا خیر که البته در ادامه بیشتر به آن میپردازیم...

" نگهبان باغ وحش " مانند کمدی های امروزی و البته عموم پسند بسیار جذاب شروع میشود و اینترو ی فیلم بسیار دل چسب است و واقعا همه چیز به خوبی پیش میرود و سر جای خودش میباشد و اولین باری که حیوانات درون باغ وحش میتینگ میگذارند بسیار کارآمد در آمده است و واقعا پویاست و صداپیشگان وقت و حوصله ی بسیار خوبی نشان داده اند...
نویسندگان این فیلم به خوبی میدانند یکی از مهمترین دلایلی که تماشاگران این کمدی را مشاهده میکنند حیوانات سخن گوی این فیلم هستند پس وقت بسیار زیادی برای دیالوگ های حیوانات باغ وحش گذاشته اند که انصافا هم سطح کمدیش بالاست...از میمون رو دار (آدام سندلر) تا زرافه ی خوش صدا و دو خرسی که همش با هم دعواهای شیرین میکنند تا سلطان شیر (سیلوستر استالون ) که نشان میدهد بزرگ این جمع است همگی بسیار شیرین از کار درآمده است...
و اما نکته ای که بسیار زیرکانه برنامه ریزی شده است اولین باری است که گریفین نگهبان باغ وحش ( کوین جیمز) متوجه میشود که حیوانات باغ وحش حرف میزنند و نحوه ی پرداخت آن بسیار هوشمندانه است و آن استفاده از سلطان شیر است که با لحنی بسیار زیبا و کمدی به گریفین با استفاده از جذبه اش میگوید :
چه غلطی میکنی...آه..منظورم اینه که (و بعد نعره میکشد)

کوین جیمز که این روزها در قامت یک بازیگر کمدی خوب جای خود را در محافل سینمایی باز کرده در این فیلم همانطور است که انتظار داریم و لذت میبریم او با هیکل نسبتا درشتش بسیار تروفرز است و صحبتهای بسیار با نمکی را نثار میکند و خیلی خوب از پس نقشش بر آمده است و اما لزلی بیب که در نقش معشوقه ی گریفین ایفای نقش میکند در نقش یک زن پول پرست و خوش گذران بازی خوبی ایفا کرده است اما همین صفت کاراکترش را طوری ایفا کرده است که بیننده از او و بازیش کمی زجر میکشد که بهتر بود برای یک فیلم کمدی کمی نقشش را دلنشین تر ایفا میکرد...
و روزاری داوسون هم که در فیلمهای شاخصی حضور داشته در اینجا هم نقشش را به خوبی ایفا کرده است هرچند که نباید از "نگهبان باغ وحش " انتظار کاراکتر های چند محور و زیرلایه ای داشته باشیم به هرحال این یک کمدی خانوادگی است که قصدش فقط سرگرم کردن عموم است...

فرانک کوراچی در مقام کارگردان این فیلم توانسته به مانند فیلمهای کمدی دیگرش از موقعیت اطرافش استفاده کند اما کاملا مشخص است که اگر کمی با تمرکز بیشتر به این فیلم میپرداخت میتوانست موقعیت های کمدی بیشتر و دلچسب تری را خلق کند که متاسفانه نتوانسته و از این فرصت استفاه نکرده است...
اگر داستان فیلمنامه را به مانند ترازو به دو طرف درون باغ وحش و بیرون باغ وحش تقسیم کنیم سنگینی ترازو بی شک از نظر جذابیت به درون باغ وحش خواهد افتاد اما غیر از این نویسندگان در این کمدی ریسکهای بزرگی کرده اند که بعضی جواب داده و بعضی هم به طور مفتضحانه ای شکست خورده است...
به طور مثال ازدواج گریفین با کسی غیر از معشوقه اش شاید در ابتدا کمی شوکه کننده باشد اما بسیار دلچسب است (با توجه به نوع کاراکتر معشوقه اش) اما اینکه گریفین گوریل داستان را ( که سازندگا همه ی زورشان را زده اند که تودل برو باشد و در آخر هم نمیشود و توی ذوق میزند هرچند بیشتر به این حیوان پرداخته شده است) برای گردش به رستوران مورد علاقه اش ببرد و به همه بگوید او لباس مبدل پوشیده و حتی گوریل با یک دختر برقصد و انفجار افتضاح جایی که دختر به او دل ببند و هیچ کس هم شک نکند که این یک حیوان است نه یک انسان به ویژه دخترکی که در آغوش این گوریل است . احساس میشود به شعور بیننده توهین شده است و یا شاید این فیلم برای اطفال ۳ سال ساخته شده است و اینجاست که احساس میکنیم با یک کمدی درجه ۷..۸ مواجه هستیم و دیگر بعد از آن توقعمان این این فیلم چنان محکم به زمین میخورد که فقط سعی میکنیم خودمان را با دلایل خودمان توجیه الکی کنیم...

و اما بالانس فیلم در نیمه ی اول فیلم بسیار خوب است و فیلم بسیار روان و دلچسب پیش میرود و بیننده از دیدنش لذت میبرد اما وقتی تمام جذابیت فیلم تکراری میشود اینجاست که کوراچی خود را به درو دیوار میزند تا تماشاگر خمیازه نکشد که البته ناموفق است و به طور مثال در صحنه های به اصطلاح هیجانی که گریفین به دنبال نامزد جدیدش است تا به او برسد و هر لحظه امکان دارد دیگر به او نرسد و از هر چیزی استفاه میکند تا به معشوقه ی جدیدش برسد و حتی از پل عظیم روی آب هم به کمک بهترین دوستش گوریل !!! بالا میرود ما اطمینان داریم که در آخر در اغوش همدیگر قرار خواهند گرفت پس چرا باید اینقدر شلوغش کرد ؟
همانطور که گفته شد نیمه ی دوم فیلم به مرور خسته کننده میشود تا جایی که بیننده فقط دوست دارد فیلم زودتر تمام شود و پایانی که قابل پیش بینی است گل نچیند و زود فرا برسد...
اما بازهم حرف اول را تکرار میکنم و آن این است که "نگهبان باغ وحش " صرفا یک کمدی خانوادگی است و از همان ابتدا هم تکلیف خود را روشن کرده است هرچند نقاط ضعف دارد اما شیرینی هایش باعث میشود که شاید چند بار هم دیده شود...
+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۰ ساعت 15:0 توسط حسین